جدول جو
جدول جو

معنی مثال دادن - جستجوی لغت در جدول جو

مثال دادن
فرمان دادن، برای مثال گر مثالم دهد به معذوری / تا به خانه شوم به دستوری (نظامی۴ - ۶۰۹)
تصویری از مثال دادن
تصویر مثال دادن
فرهنگ فارسی عمید
مثال دادن
فرمان دادن فرمان دادن: گر مثالم دهد بمعذوری تا بخانه شوم بدستوری... (نظامی. گنجینه گنجوی)
فرهنگ لغت هوشیار
مثال دادن((مِ. دَ))
فرمان دادن
تصویری از مثال دادن
تصویر مثال دادن
فرهنگ فارسی معین
مثال دادن
امر دادن، امر کردن، دستور دادن، فرمان دادن، حکم کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجال دادن
تصویر مجال دادن
فرصت دادن، وقت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
مالیدن، مشت مال دادن، کنایه از تنبیه کردن، برای مثال چنانت دهم مالش از تیغ تیز / که یا مرگ خواهی ز من یا گریز (نظامی۵ - ۸۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
(یِ شُ دَ)
فرصت دادن:
به مجرمان در بیگانگی مزن زنهار
مجال رخنه به ناموس اتحادمده.
طالب آملی (از آنندراج).
، جولانگاه دادن. میدان دادن:
بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
به کجا روم ز دستت که نمی دهی مجالی.
سعدی.
عزت فردانیت و قهر وحدانیت او غیر را در وجود مجال نداده. (مصباح الهدایه چ همایی ص 22)
لغت نامه دهخدا
نمونه آوردن چیزی را بطور مثل بیان کردن مثال آوردن: هوا محیط است بر چیز ها و حس محیط و محاط را بهم یا بدنی زمان... و مثالی نهاد این را وگفت
فرهنگ لغت هوشیار
مالیدن، جزای عمل بدرا دادن گوشمالی دادن: او را مالش دادم تا دیگر بهیچ مشتهی نکند. چنانت دهم مالش از تیغ تیز که یا مرگ خواهی زمن یا گریز. (نظامی آنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جنگیدن جنگیدن محاربه کردن: و آنچه هیچ پادشاه را میسر نشد از مصاف دادن وکشتن او را میسر ببود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدال دادن
تصویر مدال دادن
نشان دادن نشان بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجال دادن
تصویر مجال دادن
زمان دادن پروا دادن فرصت دادن وقت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
((~. دَ))
مالیدن، تنبیه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصاف دادن
تصویر مصاف دادن
((مَ فّ. دَ))
جنگیدن
فرهنگ فارسی معین
فرصت دادن، مهلت دادن، وقت دادن
متضاد: مجال یافتن، امکان دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
Rub
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
frotter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
문지르다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
ovuşturmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
לשפשף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
kusugua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
摩擦
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
擦る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
ঘষা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
menggosok
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
pocierać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
रगड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
strofinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
frotar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
reiben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
wrijven
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
терти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
тереть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
esfregar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
ถู
دیکشنری فارسی به تایلندی